کد مطلب:214802 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:316

خلق أنبیاء بر نبوت
عیسی شلقان، قلت لأبی الحسن علیه السلام و هو یومئذ غلام قبل أو ان بلوغه: جعلت فداك ما هذا الذی یسمع من أبیك انه أمرنا بولایة أبی الخطاب ثم أمرنا بالبرائة منه؟ قال، فقال أبوالحسن (ع) من تلقاء نفسه، ان الله خلق الأنبیاء علی النبوة فلا یكونون الا أنبیاء، و خلق المؤمنین علی الایمان فلا یكونون الا مؤمنین، و استودع قوما ایمانا فان شاء أتمه لهم و ان شاء سلبهم ایاه. و ان أباالخطاب كان ممن أعاره الله الایمان، فلما كذب علی أبی سلبه الله الایمان.

كشی ح 523

ترجمه: عیسی بن أبی منصور شلقان گفت: از حضرت موسی بن جعفر (ع) پرسیدم، و او در آن روز غلام نابالغی بود: فدای تو بشوم، چیست كه شنیده می شود از پدر بزرگوار تو كه: او أمر كرده بود بر دوستی ابوالخطاب، و سپس فرموده است به دوری كردن از آن؟ آن حضرت از جانب خود فرمود: خداوند متعال خلق كرده است أنبیاء را روی مقام نبوت، پس در حیات خود از أنبیاء می شوند. و خلق كرده است مؤمنین را روی حقیقت ایمان، پس مؤمن می شوند. و قومی را ایمان سپرده است،



[ صفحه 124]



و پس از آن اگر مقتضی و زمینه بوده و بخواهد ایمان آنان را تكمیل می كند، و اگر مقتضی نشد از آنان سلب خواهد كرد.

و أما أبوالخطاب: از این رقم بوده است، و چون رعایت تقوی نكرده و بر پدرم مطالب دروغی را نسبت داد: خداوند متعال ایمان را از او سلب كرد.

توضیح: در اینجا مطالبی را لازم است متذكر شویم:

1- غلام: این كلمه در أصل، صفت به وزن شجاع است، یعنی كسی كه متصف باشد به اشتهاء، و شهوات در او متجلی گردد، و چون پسر در زمان طفولیت تا حد بلوغ به عقل و تمییز، تعلق به مشتهیات دارد: او را غلام گویند. و أما الجدار فكان للغلامین یتیمین. [1] .

2- ولایت: حقیقت معنای ولایت عبارت است از قرار گرفتن در جنب چیزی به قصد ارتباط با او، خواه رابطه در میان آنها نیكو و مستحسن باشد، و یا رابطه سوء.

و أما مفاهیم - قرب و حب و یاری كردن و پیروی: از لوازم و آثار معنی أصلی است.

3- ابوالخطاب: او محمد بن مقلاص أسدی كوفی از أصحاب امام ششم است، و چون نسبتهای دروغین به آن حضرت داده، و از خود آراء باطلی اظهار كرد: در مورد نفرت و لعن آن حضرت قرار گرفت، و در رجال كشی قسمتی از آنها نقل شده است.



[ صفحه 125]



4- خلق موجودات و تقدیر آنها: با اراده و قدرت و علم پروردگار متعال، تحقق و وجود خارجی پیدا كرده، و موجودات را در این دو مرحله هیچ گونه اختیار و نظری نباشد: زیرا آنها پیش از خلق و تكوین، وجودی نداشتند تا نظر مخصوص و اختیاری در چگونگی آفرینش خود داشته باشند.

و اختیار پس از موجود شدن در أثر صفت حیات و قدرت پیدا می شود، رجوع شود به باب 2.

5- خلق و تكوین و تقدیر: در تمام مراحل صددرصد توأم با حكمت و نظم و صلاح بینی و خیراندیشی كامل باید صورت بگیرد، زیرا اگر كوچكترین اختلال و فساد و ضعف و شری در مراتب خلقت وجود داشته باشد: به طور یقین از ضعف و فقر و محجوبیت و محدودیت و عدم توجه و غفلت و احتیاج خالق و ایجادكننده آنها كشف خواهد كرد.

و بودن این صفات در ذات پروردگار قادر و عالم و حی مطلق و نامحدود و أزلی و أبدی و غنی بالذات محال است.

6- اختلاف در مراتب خلقت: از لحاظ كیفیت، و شدت ضعف، و مراتب قوت، و مراحل هدایت و روحانیت، و درجات فطرت و استعداد: بهترین نشانه كمال قدرت و علم و حكمت و تدبیر و احاطت است.

و چون در این مورد، نظم و حكمت و تدبیر عمومی در نظر گرفته شود: كمترین اعتراض و اشكال و خرده گیری دیده نشده، وهر چیزی به جای خود متناسب و نیكو و پسندیده خواهد بود.

چنانكه اگر مهندس استاد و فاضل و مدبری بخواهد ساختمان جامعی را



[ صفحه 126]



نقشه كشی كند: قهرا اطاقهای مختلف و حیاط و آشپزخانه و انبار و زیرزمین و حمام و توالت و حوض و باغچه و پله و دهلیز و پشت بام و غیر اینها كه برای زندگی یك خانواده لازم است، در نظر خواهد گرفت.

و نبودن یكی از اینها موجب نقص و اعتراض واقع شده، و دلیل بر غفلت و توجه نداشتن و اشتباه خواهد بود.

7- در نقشه شهری نیز این معنی توسعه پیدا كرده، و به جای در نظر گرفتن زندگی یك خانواده مخصوص، لازم است هزاران خانواده های مختلف از لحاظ كمیت و كیفیت و مرتبت، در نظر گرفته شده، و آنچه مورد احتیاج است منظور گردد.

و گذشته از نظر صورت و ظواهر، از جهت مواد اولیه نیز باید به تناسب هر مورد جنسی كه لازم است به كار گرفته شود، چون آجر و سنگ و آهن و سیمان و تخته و خاك و چوب و شیشه و گچ و درب و پنجره و درخت و گل و غیر اینها.

و در این نقشه ها و در به كار بردن مواد أولیه: صحیح نیست كه یكی به زبان قال یا حال اظهار گله و اعتراضی نموده، و از موقعیت خود نارضایتی كند، زیرا همه این جریانها و امور و جزئیات و كلیات تحت سرپرستی و تدبیر و صلاح بینی صددرصد انجام گرفته، و هر كدام از آنها در موقعیت خود ارزشمند و لازم و مورد احتیاج بوده، و یكی از دیگری برتر نیست، اگرچه به نظر ظاهری و بدون دقت و تحقیق ممكن است چنین تصوری به وجود آمده، و در بعضی از موارد عنوان تحقیری دیده شود.

8- پس در نظام عمومی و كبیر جهان كه با تدبیر و تنظیم كامل خداوند قادر مطلق و عالم نامتناهی و غنی بذاته صورت گرفته است: قهرا كوچكترین نقطه ضعف و خللی نبوده، و از هر جهت كامل و تمام و روی خیر و صلاح



[ صفحه 127]



صددرصد می باشد.

و تنوع جمادات و نباتات و حیوانات و اختلاف در میان أفراد انسان، همه روی همین برنامه بوده، و لازم است در مقام تكوین و خلق رعایت این امور بشود.

9- و أما مستودع بودن ایمان در بعضی از أفراد: این معنی مطابق أصل و قاعده عادلانه است، زیرا منظور ایجاد زمینه صالح و مقتضی مناسب برای پیشرفت و استفاده از موقعیت موجود است، تا هر كسی بتواند در أثر حسن عمل و خلوص نیت و انتخاب و اختیار نیكو، مراحل سعادت و كمال خود را طی كرده، و در هر مقام و مرتبت و حالی كه باشد: متناسب أحوال و به اقتضای وضع ذاتی و أخلاقی خود، برنامه مخصوص و راه سعادت را در جهات مادی و معنوی خود بپیماید.

آری موضوع سخن ما در عالم انسان است كه با استعداد خاصی آفریده شده، و زمینه صعود به عوالم بالا و بالاتری را دارد، و انسان مثل ملائكه نیست كه خلقتش یكنواخت و روی صفا و طهارت بوده، و ترقی و تنزل در حق او نباشد.

10- و معلوم شود كه: در تكوین و تقدیر الهی كوچكترین شر و فسادی نیست، و این معنی برای خداوند غنی و واجب مطلق محال است، زیرا موجب ضعف و نقص و غفلت و احتیاج خواهد بود. و أما وجود مراتب خیر و سعادت: چنانكه گفتیم دلیل نظم و صلاح بینی است.

و هر كسی باید به اقتضای استعداد و قوت و وسع خود انجام وظیفه داده، و برای سعادت خود پیشرفت كند.

لا یكلف الله نفسا الا وسعها 2 / 286. [2] .



[ صفحه 128]



و ضمنا به این نكته هم لازم است متوجه باشیم كه: وجود أنبیاء و أولیاء در میان امتها و مردم، برای هدایت و ارشاد و تنبیه آنان است، و همه از وجود و زندگی آنان استفاده می برند، مانند آفتابی كه نور و حرارت آن به همه جا و همه أفراد می رسد، و همه باید از این نعمت و رحمت بزرگ الهی سپاسگزاری كنند.



[ صفحه 129]




[1] 18 / 80 - اما ديواري كه خراب شد مربوط به دو غلام يتيم بود.

[2] تكليف نمي كند خداوند متعال نفسي را مگر در محدوده وسع او.